کارنکارن، تا این لحظه: 15 سال و 5 روز سن داره

کلنل کارن

کارن و خاله ستاره

کارن خان این روزا بس که سی دی خاله ستاره نگاه کردی من و بابات هم همه شعرهای اونو از بر شدیم. الان هم داری به زور منو بلند می کنی تا خاله ستاره ببینی. مامان جون میگه برو بقیه سی دی هاشو برای بچه بخر اینجوری برای روحیه خودتون هم بهتره یه تنوعی هم برای خودتونه.خلاصه ما که دیوونه شدیم از دست این خاله ستاره.جالبه بیشترین ترانه ای هم که دوست داری مادر بزرگه که بهش میگی مامان گوژین. قربونت برم مامان تنها چیزی که میتونه تورو چند دقیقه آروم روی صندلی بشونه این سی دیه
31 خرداد 1390

کارن در محل کار امید

امروز صبح که رفتم فیزیوتراپی فیزیوتراپم نیومده بود و مجبور شدم چند ساعتی پیش امید بمونم تا کارش تموم بشه با هم برگردیم. برای همین تو این مدت شاهد بودم که کارن چه اتیشی تو محل کار باباش میسوزوند. دلم برای امید سوخت که این چند روزه مجبور بود این اذیت ها رو تحمل کنه. با همه آدمای اون مجموعه تو همین چند روز دوست شده. از دم در برای همه دست تکون داده تا بالا. با یکی از خانمای همکار باباش هم حسابی دوست شده آنچنان بوس هایی براش می فرستاد که خدا میدونه.   ای خدا دیوونم کرد تا اومدیم خونه. تو ماشین هم گیر داده که برام ابی بذار. ...
18 خرداد 1390

خانوم

یه پسر دارم شاه نداره صورتی داره ماه نداره. هر وقت این شعر می خونم شاه نداره شو خودش میگه . چند روز پیش که برده بودمش محل کار باباش یکی از همکارای امید که تازه بچه دار شده وقتی دید کارن بابا بابا میکنه با یه حالتی گفت پسر من کی بهم میگه بابا . دلم براش سوخت. کارن این روزا یاد گرفته به من میگه خانوم. شیطون بلا انگار نه انگار من مامانشم. پیش خودم فکر می کنم پسرا چه زود مامانشون براشون غریبه میشه.
17 خرداد 1390
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به کلنل کارن می باشد